اهل نوشتن هستم اما نوشته هام مدتی هست که هر بار به نحوی بسیار شخصی درمیان برای همین از انتشارشون خودداری میکنم....برای اینجا سردرگم هستم و شاید چیزی بنویسم شاید هم نه اما برام مهمه که ما انسانها بتونیم از هم تاثیرات مثبتی بگیریم و روزهای زندگیمون مثل فصل زیبا و فرح بخش بهار باشه :)
ادامه...
برندینگ - طراحی حرفه ای نشان تجاری آمکس
شاید برندهای بسیاری را سراغ دارید که با دیدن نشانی از آنها، تصویر محصولات و خدماتشان در یادتان زنده میشود. درباره تجارتی که دارید، مایلید افراد دیگری هم که می توانند آمادگی پذیرش محصولات شما را داشته باشند، با دیدن یک نشانه به یاد برند و خدمات شما بیافتند؟
برای
شروع،.....همیشه برای جدایی یک دلیل کافیه و برای با هم بودن هزار دلیل
اما وقتی به هم پیوستیم برای با هم بودن یک و فقط یک دلیل وجود داره،
عشق.... و برای جدا شدن هیچ دلیلی نیست
بهانه گیر
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 ساعت 12:53 ب.ظ
این خوش بینانه ترین دید بود آقای خسروی . برای جدا شدن از کسی که دوستش داریو حالا نه هزار دلیل وجود داره
باران عزیز، میدونم که خیلی از ما انسانها نسبت به عشق یک دید واقع گرایانه به شکل واقعیت های امروزی پیدا کردیم و خب منظور اینکه کمتر کسی هست که وقتی از عشق نام میبره به یاد لیلی و مجنون ها بیافته که اگر چیزی بدونه خواهد گفت این یه قصه بود. اما من در طول زندگی خودم عشقو دیدم و اگر چه کسیو که دوست داشتم به شکل رنج آوری از دست دادم اما معنای اون عشق نبود و چیزهایی که به من عشقو آموخت مشتمل بر ذات پاک خداوند و فروزه های مینوی اش از جمله هستی بود. من شبا روی بام مینشینم و به عمق آسمون خیره میشم و ستاره ها رو دنبال میکنم تا برای مردم آرزوهای خوبی داشته باشم و این عشقی شیرین در من میکاره و میدونم یه روز کسی دوستم خواهد داشت و به معنای واقعی عاشقم خواهد شد و ماند که مثل من به آسمون نگاه کرده باشه پس شاید کسیو که یه روز دوست داشتی و الان نه، اونی نیست که باید باشه....معذرت میخوام اما انیمیشن شرک رو ببین شاید منظورمو متوجه بشی :) آرزو میکنم به حقیقت برسی و چشمات بدرخشند به روشنایی حقیقت تا کسیو که باید ببینی
این خوش بینانه ترین دید بود آقای خسروی .
برای جدا شدن از کسی که دوستش داریو حالا نه هزار دلیل وجود داره
باران عزیز، میدونم که خیلی از ما انسانها نسبت به عشق یک دید واقع گرایانه به شکل واقعیت های امروزی پیدا کردیم و خب منظور اینکه کمتر کسی هست که وقتی از عشق نام میبره به یاد لیلی و مجنون ها بیافته که اگر چیزی بدونه خواهد گفت این یه قصه بود. اما من در طول زندگی خودم عشقو دیدم و اگر چه کسیو که دوست داشتم به شکل رنج آوری از دست دادم اما معنای اون عشق نبود و چیزهایی که به من عشقو آموخت مشتمل بر ذات پاک خداوند و فروزه های مینوی اش از جمله هستی بود.
من شبا روی بام مینشینم و به عمق آسمون خیره میشم و ستاره ها رو دنبال میکنم تا برای مردم آرزوهای خوبی داشته باشم و این عشقی شیرین در من میکاره و میدونم یه روز کسی دوستم خواهد داشت و به معنای واقعی عاشقم خواهد شد و ماند که مثل من به آسمون نگاه کرده باشه پس شاید کسیو که یه روز دوست داشتی و الان نه، اونی نیست که باید باشه....معذرت میخوام اما انیمیشن شرک رو ببین شاید منظورمو متوجه بشی :)
آرزو میکنم به حقیقت برسی و چشمات بدرخشند به روشنایی حقیقت تا کسیو که باید ببینی
سلام چرا مطلب جدید نمی زارید؟
دوست خوبم سپاسگذارم از توجهتون :)